ما را اگر عدو بکشد هیچ باک نیست


تسلیم وحدتیم ، در این اشتکاک نیست

با اوست هرچه دارم و گویم نه با عدو


در اهتمام او ز عدو هیچ باک نیست

با درد او خوش است که بیمار عشق دوست


کی بر طبیب گردد اگر دردناک نیست

ما را بهشت و دوزخ و دنیا و دین یکی است


در عرصه ی سلوک، بلند و مغاک نیست

موقوف کفر و دین نشود مرد راه دوست


وامانده را ز قافله الا هلاک نیست

غسلی برار و توبه کن از پیر زال حرص


بر پاک شوی عیب مکن مرده پاک نیست

او را شناس و بس که دگر هرچه هست و نیست


در اتصال وحدت حق اشتراک نیست

روشن به نور معرفت آن را که نیست چشم


دعوا کند که هست، به حق خدا ک نیست

بادش به دست ماند فردا نزاریا


در پای دوستان خدا هرکه خاک نیست